تاریخ: ۲۴ بهمن ۱۳۹۶ ، ساعت ۰۳:۵۰
بازدید: ۳۱۹
کد خبر: ۱۱۰۲۸
سرویس خبر : فلزات غیرآهنی
گفت‌وگو با قائم‌مقام رئیس ستاد مدیریت اقتصاد مقاومتی شرکت مس

یک ارزش‌آفرینی پایدار

می متالز - «مرتضی دلاوری‌پاریزی»، قائم‌مقام رئیس ستاد مدیریت اقتصاد مقاومتی شرکت ملی صنایع مس ایران، در گفت‌وگو با نشریه «تاب‌آوری» از مدل این شرکت در حوزه اقتصاد مقاومتی و مسئولیت اجتماعی شرکتی گفته است.
یک ارزش‌آفرینی پایدار

به گزارش می متالز، مسئولیت اجتماعی شرکتی ازجمله مفاهیم نوظهور در ادبیات فعالان اقتصادی کشور است؛ اما در همین مدت زمان کوتاه، آن‌چنان فراگیر شده که بسیاری بجا و نابجا از آن استفاده می‌کنند. در این میان برخی از سازمان‌ها و نهادها نیز دست به اقداماتی عملی برای رسیدن به مدلی عینی از این مفهوم زده‌اند. کنفرانس ملی حکمرانی و سیاست‌گذاری عمومی که 13 و 14 دی‌ماه به همت دانشگاه صنعتی شریف برگزار شد، فرصتی بود برای ارائه برخی از این مدل‌ها. شرکت ملی صنایع مس ایران ازجمله سازمان‌هایی بود که در این کنفرانس مدل خود را ارائه کرد؛ مدلی که گفته می‌شود طرح موضوع اقتصاد مقاومتی بستری را برای سامان دادن به آن در قالب مسئولیت اجتماعی شرکتی فراهم کرده است. در حاشیه کنفرانس حکمرانی با «مرتضی دلاوری‌پاریزی»، قائم‌مقام رئیس ستاد مدیریت اقتصاد مقاومتی شرکت ملی صنایع مس ایران دربارۀ  این مدل و بازخوردهایی که ازسوی کارشناسان و صاحب‌نظران دریافت شد، گفت‌وگو کرده‌ایم.

شرکت ملی صنایع مس ایران یکی از سازمان‌هایی بود که در اولین کنفرانس ملی حکمرانی و سیاست‌گذاری عمومی شرکت و در این کنفرانس مدل خود را در حوزۀ مسئولیت اجتماعی ارائه کرد؛ این ارائه بازخوردهای زیادی هم داشت؛ اگر موافق باشید از همین بازخوردها شروع کنیم.

بفرمایید.

یکی از اساسی‌ترین این بازخوردها، پرسشی بود دربارۀ این‌که چرا شرکت مس از میان اقدامات دیگری که می‌تواند در حوزۀ مسئولیت اجتماعی شرکتی انجام دهد، مشخصاً به حوزۀ «اشتغال» وارد شده است؟ شرکت مس یک شرکت تولیدی است و اگر می‌خواهد اقدامی در زمینه مسئولیت اجتماعی هم انجام دهد باید این اقدام در راستای زنجیرۀ ارزش خودش باشد.

برای پاسخ به این ابتدا باید رویکرد شرکت مس در حوزه مسئولیت اجتماعی را شرح دهم تا بعد برسیم به این‌که «چرا اشتغال»؟ در حوزۀ مسئولیت‌های اجتماعی شرکت‌ها مدل‌های نظری بسیاری وجود دارد که احتمالاً خوانندگان شما با آن‌ها آشنایند؛ من قصد ندارم در این‌جا مباحث تئوریک را مطرح کنم اما لازم است توضیح دهم امروزه رویکردهای نویی در حوزه مسئولیت اجتماعی شرکت‌ها به وجود آمده و مثلاً  در کنار نظریات معروفی مثل مدل چهاربُعدی کارول، الگوهای جدیدتری مثل «خلقِ ارزشِ مشترک» مطرح شده است. در این معنا مسئولیت اجتماعی شرکتی برای تمام ذی‌نفعان به یک اندازه مطلوب و مفید است؛ در این رویکرد، سهام‌داران شرکت مس باید به همان اندازه از اقدامات مسئولیت اجتماعی بهره‌مند شوند که جوامع پیرامونی و مناطق عملکردی این شرکت. در خلق ارزش مشترک، ما تنها به دنبال انجام کار خیر نیستیم بلکه در این رویکرد هر اقدامی باید به کاهش هزینه نهایی تولید محصولات ما منجر شود. این رویکرد در سال‌های اخیر در شرکت مس وجود داشت؛ اما حدود یک‌سال‌ونیم پیش یک اتفاق دیگر روی داد که بستری فراهم کرد تا شرکت مس مسئولیت‌های اجتماعی خود را مورد بازنگری و بازطراحی قرار دهد.

چه اتفاقی؟

در الگویی که برای تحقق اقتصاد مقاومتی در استان کرمان طراحی شده است، استان به هشت منطقه تقسیم شد و برای هر کدام از این مناطق یک معین از میان سازمان‌ها و نهادهای ملی و کشوری مثل شرکت مس، گل‌گهر، بانک رسالت و... انتخاب شد. شرکت مس، معین منطقه شش استان کرمان، شامل شهرستان‌های انار، رفسنجان و شهربابک شد.

خب این موضوع چگونه به مسئولیت اجتماعی شرکت ارتباط پیدا می‌کند؟

حلقۀ اتصال این دو مفهوم، «تاب‌آوری» است. بسیاری از ما وقتی کلمه «اقتصاد مقاومتی» را می‌شنویم، «مقاومت» را ترجمۀ کلمه Resistive می‌دانیم. در این معنا اقتصاد مقاومتی همان مدل اقتصادی است که در نوار غزه مورد استفاده قرار گرفت. این برداشت، تقلیل مفهوم اقتصاد مقاومتی است. دربرابر Resistive، کلمۀ Resilience قرار می‌گیرد. در این معنا اقتصاد مقاومتی همان اقتصاد تاب‌آور است که فقط هم مخصوص ایران نیست و مدلی تجربه‌شده در بسیاری از اقتصادهای توسعه‌یافته دنیاست. تاب‌آوری دقیقاً همان هدف مورد نظر اجرای مسئولیت‌های اجتماعی است. مسئولیت اجتماعی می‌گوید شما به‌عنوان یک بنگاه اقتصادی نمی‌توانید بدون داشتن تعهد اخلاقی به حفظ منابع و منافع یک جامعه دست به تولید بزنید چون منجر به ایجاد نارضایتی در ذی‌نفعان بیرونی شما می‌شود و ممکن است این روند نارضایتی، توقف تولید را برای شما در پی داشته باشد و در بهترین حالت هزینه‌های نهایی تولید محصول شما را افزایش می‌دهد. در این‌جاست که شما می‌بینید انجام مسئولیت اجتماعی دیگر تنها یک اقدام برای کسب وجاهت اجتماعی یا تشخص سازمانی نیست بلکه یک ضرورت است. البته در کنار این، موضوعات دیگری نیز دربارۀ شرکت مس مطرح است؛ مثل این‌که شرکت مس سال‌ها مبلغی را با عنوان کمک‌های بلاعوض در جهت عمران مناطق عملکردی خود هزینه می‌کرده و این به روندی تثبیت‌شده در جوامع پیرامونی شرکت تبدیل شده است. اما این کمک‌های بلاعوض اکنون در قالب مسئولیت اجتماعی ساماندهی شده‌اند.

البته هنوز «چرا اشتغال؟» بی‌پاسخ مانده است؛ گفتید تمایل ندارید مباحث نظری باشد به همین دلیل می‌خواهم بپرسم شرکت مس دقیقاً چه اقدامات عملی انجام داد که به این نتیجه رسید باید اشتغال را محور اصلی انجام مسئولیت‌های اجتماعی خود یا به گفتۀ شما اجرای برنامه‌های اقتصاد مقاومتی خود قرار دهد؟

درست است؛ شما حتماً سیاست‌های ابلاغی 24گانه اقتصاد مقاومتی را مطالعه کرده‌اید. از میان این سیاست‌ها، هشت سیاست به مأموریت شرکت مس در حوزۀ مسئولیت اجتماعی بسیار نزدیک است. بر همین اساس، ستاد مدیریت اقتصاد مقاومتی شرکت مس برای پیشبرد اقدامات خود، دو محور اقدام یعنی «تاب‌آوری اقتصادی مناطق عملکردی و جوامع پیرامونی» و «مقاوم‌سازی تولید» را انتخاب کرد؛ در محور اول بهبود اکوسیستم کارآفرینی، تقویت عدالت آموزشی، کاهش شکاف طبقاتی، استقرار نهاد مالی، توسعه بازار و حمایت از جامعه محلی قرار دارد و در محور دوم مباحثی که روی افزایش تاب‌آوری خط تولید و حفظ استمرار تولید و فروش شرکت مؤثرند موضوع عمل هستند؛ مثل شناسایی آب‌های ژرف، سدهای زیرزمینی، کاهش آلایندگی آرسنیک، افزایش درصد جامد در تغلیظ، کاهش تعارض دام و صنعت و ارائه مستمر فیروزه شهربابک. از بهمن‌ماه 1395 که ستاد مدیریت اقتصاد مقاومتی شرکت مس تشکیل شد اقدامات عملی در این حوزه‌ها کلید خورد. قاعدتاً بررسی عمیق ابتدای کار بود؛ مصاحبه با نخبگان محلی، متخصصان مرتبط با این حوزه، مطالعۀ منابع نظری و... در این بخش قرار داشت. در مرحلۀ بعدی ما به بررسی تجارب کشورها و مناطق مختلف پرداختیم. پس از این بررسی و ارزیابی اولیه بود که سراغ سئوالات و مسأله‌هایی که وجود داشت، رفتیم. برای مثال، ما با این مواجه‌ایم که چگونه می‌توانیم تلفات دام ناشی از آلودگی صنعت را در شهربابک کم کنیم یا چگونه می‌توانیم فشار نیروی کار محلی برای استخدام به شرکت مس را کاهش دهیم؟ بعد براساس مطالعات و البته محدودیت‌ها و اولویت‌ها، دست به طراحی راه‌حلی برای این مسائل یا پاسخی برای این پرسش‌ها زدیم و تلاش کردیم براساس شرایط منطقه و ذی‌نفعان‌مان به یک الگوی بومی برسیم. بازبینی‌ مدل و اجرا و پیاده‌سازی، مراحل بعدی کار بود که اکنون مشغول آن‌ها هستیم. اما مرحلۀ بعدی، یعنی خروج از طرح، برای ما از بیشترین اهمیت برخوردار است چراکه معتقدیم توسعه منطقه تنها از راه تغییر نگرش در مناطق اتفاق می‌افتد و این به دست نمی‌آید مگر با تثبیت روندی که ما در منطقه شروع کردیم و رسوب دانش در جامعه محلی.
فکر می‌کنم با توضیحاتی که دربارۀ روند کار دادم، پرسش شما دربارۀ این‌که چرا اشتغال را انتخاب کردیم پاسخ داده شده باشد. با این حال، شاید بد نباشد برای‌تان بگویم ما در مطالعات اولیه‌ای که در جوامع محلی پیرامون شرکت داشتیم که براساس آن، ماتریس اولویت‌های ذی‌نفعان نیز طراحی شد، به این نتیجه رسیدیم که اشتغال، اصلی‌ترین و مهم‌ترین موضوعی است که در جوامع پیرامونی شرکت مس مطرح می‌شود. راستش خیلی هم این یافته برای ما تعجب‌آور نبود. ما در دهه 60 شمسی با یک انفجار جمعیتی مواجه بودیم که همان‌ها اکنون نیروی فعال کشورند و بخش بزرگی از آن‌ها نیز که تحصیل‌کرده‌اند، بیکارند.

خودتان گفتید رویکردتان در حوزۀ مسئولیت اجتماعی شرکت مس این است که همه منتفع شوند ولی مثلاً نفع سهام‌دار شرکت مس از ایجاد یک شغل در شهربابک چیست؟

اتفاقاً ایجاد اشتغال در مناطق جوار کارخانه‌ای صنعت مس، یک بازی کاملاً برد- برد است.

چرا؟

به این دلیل که فشار بسیار زیادی بر شرکت مس ازسوی مناطق پیرامونی آن برای استخدام وجود دارد و صادقانه بگویم که شرکت مس دیگر توان جذب حتی یک نیروی انسانی جدید را ندارد. اتفاقاً این ایجاد اشتغال بهترین راه برای کاهش هزینه‌های تولید در شرکت مس است چون از تحمیل هزینه‌های نیروی انسانی جدید جلوگیری می‌کند. ایجاد اشتغال همان‌طور که گفتم بهترین راه برای رفع نگرانی‌های جامعه محلی است و علاوه بر این، به تسهیل رشد اقتصادی کشور و پیشبرد اقتصاد مقاومتی یا همان اقتصاد مردمی کمک می‌کند. البته این را هم بگویم که در شرکت مس، نگاه نسبت به مسأله اشتغال این است که به‌عنوان یک ایرانی متعهد و دارای مسئولیت و امکانات، من یا ما، کجا و برای چه چیزی ایستاده‌ایم و چه تعهدی داریم؟ امروز اگر جهادی در کشور قرار باشد صورت بگیرد، آن جهاد اشتغال و بهبود معیشت است و ما برای آن ایستاده‌ایم.

دیگر بازخوردهای امروز متوجه مدلی بود که شرکت مس از آن طریق می‌خواهد دست به ایجاد شغل و کارآفرینی بزند. دربارۀ این مدل برخی بازخورد بسیار مثبت داشتند و برخی بازخورد منفی. کمی دربارۀ مدل کارآفرینی شرکت مس توضیح دهید.

در ابتدا باید بر این نکته تأکید کنم که ما به دنبال کارآفرینی نیستیم؛ آن‌چه ما در مناطق عملکردی‌مان دنبال می‌کنیم «ارزش‌آفرینی» است. ارزش‌آفرینی همان منتفع شدن همه ذی‌نفعان به‌شکلی پایدار را مدنظر قرار می‌دهد. به همین دلیل، برای حل معضل بیکاری به سراغ استقرار «اکوسیستم کارآفرینی» رفتیم و فضای کسب‌وکار را به شکل یک اکوسیستم دیدیم که باید تمام اجزای آن با هم به‌خوبی کار کنند تا مسأله اشتغال به‌شکلی پایدار حل شود. این اکوسیستم از نظر ما شش جزء دارد؛ عارضه‌یابی کسب‌وکارهای موجود، شناسایی فرصت‌های سرمایه‌گذاری، شناسایی و توانمندسازی کارآفرینان، استقرار نهاد تأمین و پشتیبانی مالی، پنجره واحد رفع موانع تولید و استقرار کسب‌وکار و در آخر ترویج و فرهنگ‌سازی به منظور تثبیت رویه. این نکته را هم باید اضافه کنم که جامعه هدف ما در این مدل تمامی گروه‌های اجتماعی است؛ مخصوصاً گروه‌هایی که در شرایط موجود امکان کسب درآمد ندارند. در دنیا برای توانمندسازی اقتصادی این گروه‌ها الگوی ایجاد کسب‌وکارهای کوچک براساس مدل‌های توسعه اجتماعات (Community Development) پیشنهاد شده است؛ الگویی که «محمد یونس»، نوبلیست اقتصاد مطرح کرد و در کشورهایی مثل بنگلادش بسیار هم موفقیت‌آمیز بوده است. اتفاقاً در کشور ما نیز این ادبیات توسط مجموعه‌هایی پیش گرفته شده. است از طرف دیگر مدل توسعه اقتصاد منطقه‌ای (Local Economic Development) مطرح است که بنگاه‌های کوچک و متوسط را هدف می‌گیرد. صاحب‌نظران معتقدند حلقۀ گمشده اقتصاد امروز ایران همین بنگاه‌های کوچک و متوسط هستند و حتی برخی این بنگاه‌ها را مسیر ایجاد شغل پایدار می‌دانند.

باز هم مباحث خیلی تئوریک شد!

ببینید، ما در شهربابک که یکی از مناطق عملکردی شرکت است در ابتدا دست به یک‌سری مطالعات عارضه‌یابی زدیم تا ببینیم کسب‌وکارهای موجود چرا و چگونه به کسب‌وکارهای راکد تبدیل شده‌اند؛ چراکه این کار از یک‌سو حمایت از کسانی است که در این زمینه پیشتاز بوده‌اند و از سوی دیگر، بازگرداندن کسب‌وکارهای راکد به چرخۀ اقتصادی، عامل ایجاد اعتماد در جامعه محلی و افزایش همکاری است. در جریان مطالعات عارضه‌یابی متوجه شدیم به‌طور کلی این کسب‌وکارها یا از نظر دانش مشکل داشتند، یا مشکلات اداری-نهادی داشتند، یا در حوزۀ تأمین مالی به مشکل خورده بودند و یا اصلاً بازاری برای محصول یا خدمات‌شان در منطقه وجود نداشت یا بازار موجود کشش حجم تولیدات و خدمات آن‌ها را نداشت. براساس مطالعات، 9 درصد این کسب‌وکارها فاقد توجیه اقتصادی هستند و برای جلوگیری از تحمیل هزینه ورشکستگی پیشنهاد شد این افراد با تغییر محصول یا خدمات طراحی شده، از پیاده‌سازی کسب‌وکار بدون توجیه و بازدهی اقتصادی پرهیز کنند. به جز این موارد، 17 درصد کسب‌وکارها برای عبور از رکود نیاز به مشاوره و 5 درصد نیاز به آموزش دارند؛ 29 درصد در تأمین یا پشتیبانی مالی دچار مشکل هستند و 32 درصد در مجوزها یا امور اداری، 7 درصد نیز بازار مناسبی نداشتند. درمجموع در این روند 329 کسب‌وکار عارضه‌یابی و تعیین وضعیت شده‌اند و تلاش شده مشکلات آن‎ها حل شود. در زمینه شناسایی فرصت‌های سرمایه‌گذاری، به این نتیجه رسیدیم که مزیت نسبی منطقه تکمیل زنجیره‌های ارزش موجود در منطقه است؛ برای مثال، با تکمیل زنجیره‌های ارزش دام و طیور در منطقه بسیاری دارای شغل می‌شوند و یا از طریق تقویت ظرفیت صنایع دستی در کنار گردشگری منطقه.
بعد سراغ جزء دیگر اکوسیستم کارآفرینی رفتیم که شناسایی و توانمندسازی کارآفرینان بود. با برگزاری آنلاین آزمون نیم‌رخ کارآفرینی و تست رفتارشناسی دیسک، ابتدا کارآفرینان را شناسایی کردیم و سپس به آن‌ها آموزش مهارت‌های اولیه و رشد ایده را ارائه کردیم. اکنون نیم‌رخ کارآفرینی 285 نفر ترسیم شده است و 203 نفر از کارآفرینان نیز سطح اول آموزش برای توانمندسازی را طی کرده‌اند.
سپس برای تبدیل ایده به نمونه آن‌ها را هدایت و حمایت می‌کنیم. یکی از اشکال این هدایت و حمایت کمک به این کسب‌وکارها برای ورود به شتاب‌دهنده و ایجاد شرکت است. اکنون برای ایجاد پنج شتاب‌دهنده با همکاری پارک علم و فناوری پردیس، وزارت مخابرات و دانشگاه ولی‌عصر(عج) رفسنجان رایزنی انجام شده است و شتاب‌دهنده‌هایی با حوزۀ علاقۀ صنایع فرآوری پسته، بهره‌وری نهاده به‌ویژه آب، تولید محتوای دیجیتال، تجارت الکترونیک و گردشگری (با اولویت بازاریابی مقاصد گردشگری)، در حال پیاده‌سازی هستند. حمایت ما تا خروج کامل بنگاه از شتاب‌دهنده و استقرار در فضای کسب‌وکار ادامه خواهد داشت. برای نمونه، فقط 17 روش برای حمایت مالی از شرکت‌ها طراحی شده است؛ ازجمله خرید ترجیحی میان‌مدت، ایجاد صندوق سرمایه‌گذاری، وقف کارآفرینی، زیر کلید گرفتن انبار و... . پس از استقرار کامل کسب‌وکار نیز ما با استفاده از ظرفیت‌های ترویجی شهرستان و برگزاری رویدادها و... تلاش خواهیم کرد این روند را تثبیت کنیم چراکه معتقدیم حلقۀ مفقوده و دلیل تثبیت نشدن روندهای گذشته، همین منتشر نشدن تجربیات و آماده نکردن فضای پذیرش عمومی جامعه است. ناگفته نماند که برخی نظریه‌پردازان حوزۀ توسعه مثل «جوزف هکمن» که برنده نوبل اقتصاد هم هست، معتقدند پایه توسعۀ پایدار در کودکی ریخته می‌شود. از همین رو ما «تقویت عدالت آموزشی» را هم در شهربابک پیگیری می‌کنیم که در ادامه اگر فرصت بود، آن را تشریح می‌کنم.

در زمینه کسب‌وکارهای کوچک، ما در کشور مدل‌های تجربه‌شده‌ای داریم که متأسفانه بسیاری از آن‌ها شکست خورده‌اند؛ الگوهایی مثل اعطای وام‌های خوداشتغالی یا وام‌های زودبازده. فرق مدلی که آن را تشریح کردید، با این تجربه‌های شکست‌خورده چیست؟

در اکوسیستم کارآفرینی در چهار گروه  دور از بازار (مشاغل خرد و خانگی)، مؤثرترین گروه (بنگاه‌های کوچک و متوسط)، بنگاه‌های بزرگ و محصولات ملی و فراملی (فارغ از بنگاه)، شغل ایجاد خواهد شد. ضمن این‌که همان‌طور که گفتم، ما به دنبال ایجاد یک اکوسیستم هستیم و مهم‌ترین موضوع برای ما در این زمینه پایداری آن است. نقطه ضعف دیگرِ تجربه‌هایی مثل وام‌های زودبازده، اولاً توجه نکردن به یکپارچگی مدل و ثانیاً توجه نکردن به ویژگی‌های اجتماعی و ظرفیت‌های مناطق بوده است. ازسوی دیگر، همان‌طور که خودتان هم اشاره کردید ما در شرکت مس به‌عنوان یک شرکت بورسی که باید به سهام‌داران خود پاسخگو باشد، اساساً به دنبال ایجاد ساختارهای جدید نیستیم بلکه دنبال مکانیسمی بوده‌ایم که ضمن پشتیبانی از کسب‌وکار و اشتغال در زمان مقتضی که از نظر ما زمان خروج از طرح است، این پشتیبانی را کاهش دهیم و بعد کنار برویم.

به چنین مکانیسمی هم رسیده‌اید؟

بله، مدل تأمین مالی (PE (Private Equity یا «سرمایه‌گذاری اختصاصی» مدلی است که برای هدفی که ما دنبال می‌کنیم جوابگوست. این مدل حتی محدودیت‌هایی داشت که با صحبت‌هایی که با سازمان فرابورس داشتیم تلاش کردیم آن‌ها را نیز برطرف کنیم تا دو صندوق PE در کرمان و آذربایجان شرقی داشته باشیم. البته شاید اطلاق عنوان صندوق سرمایه‌گذاری اختصاصی در آن معنا که ما دنبال پیاده‌سازی آن هستیم کافی و جامع نباشد؛ همان‌طور که می‌دانید مفهوم PE در دنیا مفهوم بسیار گسترده‌ای است که به مرور زمان تخصصی‌تر شده است. اما به‌طور کلی PEها به انواع صندوق‌های سرمایه‌گذاری اختصاصی اطلاق می‌شود که علاوه بر نقش حمایتی که برای بنگاه‌ها دارند، از مسیر فروش سهام شرکت‌های تحت تملک، کسب سود می‌کنند و این کسب سود و اقتصادی بودن، رمز دوام و پایداری این روش و شرکت‌هایی است که توسط آن هدایت و حمایت می‌شوند. یک مسیر برای این گونه توسعه‌ها رفع رکود بنگاه‌های مستقر است، ما تنها در دو استان آذربایجان شرقی و کرمان هزاران کسب‌وکار داریم که راکد مانده‌اند. شرکت مس می‌تواند این وضعیت را سروسامان بدهد؛ چون این شرکت، هم می‌تواند امکانات دانشی، اداری و مالی را جذب کند و هم می‌تواند در یک ساختار حرفه‌ای آن‌ها را به این کسب‌وکارها تخصیص دهد، آن هم نه به نیت سهام‌داری بلندمدت بلکه با این نیت که پس از این‌که کسب‌وکارها توان مدیریتی و راهبری را پیدا کردند، مالکیت شرکت و ایده به خودشان یا سرمایه‌گذاران مستقل انتقال یابد و سهام شرکت به ارزش روز فروخته شده و سرمایه و سود صندوق PE برگردد. با توجه به شرایط امروز شرکت به عنوان یک بنگاه ملی و البته خصوصی و نیت مدیران ارشد مجموعه برای مشارکت در توسعه کشور، فضای استقرار و فعالیت PE طراحی شده است. به همین دلیل مجموعه‌های متولی در دو استان آذربایجان شرقی و کرمان و پس از آن سایر نقاط عملکردی شرکت می‌توانند مطالباتی که طی سال‌ها و براساس مأموریت‌ها و ساختار قبلی شرکت ملی صنایع مس ایران از آن وجود دارد را در این زمینه و بستر جدید بازطراحی کنند تا با همت جمعی بتوانیم برای افزایش اشتغال در کشور اقدامات جدی انجام دهیم.

از ابتدای صحبت‌تان چندین بار بر مسأله پایداری تأکید کرده‌اید. پرسشم این است که چگونه این پایداری را در درازمدت تضمین خواهید کرد؟

احتمالاً باز هم مباحث کمی تئوریک خواهند شد؛ خوانندگان شما حتماً با نظریات هکمنِ اقتصاددان آشنا هستند. هکمن که در زمینه نابرابری نظریه‌پردازی کرده، کارش را با چند پرسش آغاز کرده است؛ او می‌پرسد نابرابری از چه زمانی آغاز می‌شود و با توجه به این‌که ما منابع محدودی در اختیار داریم آیا با سرمایه‌گذاری در بهبود وضعیت کودکان خانواده‌های کم‌برخوردار خواهیم توانست نابرابری آینده را از میان برداریم؟ او برای پاسخ، دست به یک مطالعه طولی زد و به این نتیجه رسید که سرمایه‌گذاری در تعلیم‌وتربیت کودکان زیر پنج سال خانواده‌های کم‌برخوردار می‌تواند باعث کاهش شکاف میان دستاوردهای این کودکان و فرزندان خانواده‌های برخوردار در دوران بزرگسالی شود. در واقع، او معتقد است توسعه پایدار با توسعه و تقویت عدالت آموزشی رقم خواهد خورد. نظریات هکمن در ایران نیز در قالب طرح‌هایی اجرا شده است. ما نیز در مناطق عملکردی خود با همین رویکرد، پروژۀ «تقویت عدالت آموزشی» را آغاز کرده‌ایم. در این پروژه، شش گام تعریف شده است شامل ارزیابی، شناسایی، آموزش، ظرفیت‌سازی، طراحی خدمات و پایدارسازی. نتایج این پروژه شاید در کوتاه‌مدت به چشم نیاید ولی ارائه نشدن آموزش با کیفیت به کودکان منجر شده برخی از جوانان، امروز توان حل مسأله و فعالیتِ خلاقانه و مسئولانه را نداشته باشند و این، عامل بروز بسیاری از نابسامانی‌ها و ناهنجاری‌های جامعه است و به تبع آن شرایط برای آموزش نامناسب خواهد شد. ما برای شکستن این چرخه معیوب به این حوزه وارد شدیم و اعتقاد داریم تنها زمانی می‌توانیم نتایج یک اقدام را در یک جامعه تعمیق کنیم که روی کودکان آن جامعه سرمایه‌گذاری کنیم. تثبیت توسعه پایدار از نظر ما با کودکان اتفاق می‌افتد.

منبع: مس پرس
عناوین برگزیده