تاریخ: ۱۴ بهمن ۱۳۹۶ ، ساعت ۱۳:۵۲
بازدید: ۲۸۵
کد خبر: ۱۰۴۵۸
سرویس خبر : اقتصاد و تجارت
معاون امور جوانان وزارت ورزش:

بودجه مصوب جوانان، آن ها را به شبکه بانکی وابسته می کند

می متالز - حمد مهدی تندگویان از مدیران جوانی است که بعد از پایان دوره مسئولیت خود در شورای شهر تهران با حکم وزیر ورزش و جوانان به عنوان معاون ساماندهی امور جوانان این وزارتخانه منصوب شد.وی که دارای مدرک کارشناسی مدیریت و ارشد مدیریت شهری است در این سمت تا به حال توانسته همایش موفق سازمان‌های مردم نهاد جوانان در شیراز را با حضور معاون اول رئیس جمهور و تعداد کثیری از وزرا برگزار و اساسنامه مجمع ملی سمن‌های جوانان کشور را تدوین کرده و در کارنامه فعالیت کوتاه خود ثبت و ضبط کند.
بودجه مصوب جوانان، آن ها را به شبکه بانکی وابسته می کند

به گزارش می متالز،  با این حال متاسفانه به دلیل عدم دفاع درست دولت های گذشته از نهاد اصلی امور جوانان کشور این جایگاه مهم که نماینده یک چهارم جمعیت ایران است به معاون یک وزارت خانه تقلیل یافته و به نظر می آید که این سمت توانایی دفاع درست از امور مهم آینده سازان میهن را دارا نیست البته ناگفته نماند که دولت یازدهم طرحی را برای احیای دوباره سازمان ملی جوانان به مجلس شورای اسلامی تقدیم کرد که فعلا در کمیسیون های مختلف در حال اتلاف وقت است.

برای روشن شدن امور مربوط به این قشر مهم از جامعه و شنیدن نقطه نظرات نماینده جوانان ایران در مناصب دولتی به سراغ محمد مهدی تندگویان رفته و  با وی به گفتگو نشستیم که مشروح آن را در ذیل می خوانید:

نظر شما در مورد الحاق سازمان ملی جوانان به یک وزارت خانه تازه تاسیس در دولت های گذشته چیست؟

باید گفت که مشکلی که در کشور ما وجود دارد این است که بسیاری از اتفاقاتی که در کشور ما روی می دهد فاقد مطالعات و پیوست های درست است و بنده گمان می کنم که در خصوص الحاق سازمان ملی جوانان به وزارت تازه تاسیس ورزش این است که  باید برای تاسیس این وزارتخانه در آن دوره مجلس توجیه مناسبی  ارائه می شد و تنها تشکیل وزارت ورزش  توجیه مناسبی نبود و قرار بر این شد تا یک نهاد دیگر نیز به آن الحاق شود تا خالی و کم  به نظر نیاید البته بخشی دیگری از توجیه نمایندگان برای الحاق این سازمان مهم در آن دوره بازمی گردد به  گزارش مرکز پژوهش های مجلس در خصوص سازمان ملی جوانان و بیان نقطه ضعف ها و نقد های این مرکز به آن که بیشتر نقد عملکردی و مدیریتی بوده نه نقد ساختاری به گونه ای که در  گزارش مرکزعملکرد مدیران مختلفی که دوره های گوناگون در سازمان ملی جوانان حضور داشته اند مورد نقد قرار گرفته است و این مبنایی شده است تا به جای اصلاح مدیران این سازمان را به صورت کامل منحل کنند.

به نظر شما تا چه میزان ضرورت دارد تا سازمان ملی جوانان دوباره احیا شود؟

مثال مشابه سازمان ملی جوانان همانا شورای شهر است این سازمان یک نهاد نظارتی بین بخشی در حوزه جوانان است و موضوعات بین بخشی اگر در جایگاه واقعی خود قرار بگیرند قدرت عملکرد دارند و می توانند پاسخگو باشند و در صورتی که  در جایگاه اصلی خود نباشند تا بی نهایت تمامی مشکلات در حال حاضر وجود خواهد داشت ونمی توانند پاسخگوئی مناسبی داشته باشند حال بازگردیم به اول بحث یعنی اگر شورای شهر در جایگاه مناسب خود قرار می گرفت شورای شهر بود و چون در حال حاضر در جایگاه واقعی خود قرار ندارد شورای شهرداری نام گرفته است.

در حال حاضر پست معاونت جوانان وزارت ورزش و جوانان به عنوان معاون یک وزیر می تواند در حوزه کوچک وزارت خانه مذکور اقدامات را انجام داده و پاسخگو باشد و بسیاری از بخش های که به سایر وزارت خانه ها و سازمان های جوانان بازمی گردد در این جایگاه نمی توان بر آن ها نظارت عالیه ای داشته باشد.علاوه بر آن در جایگاه معاون وزیر ورزش و جوانان هیچ گونه دخالتی نیز نمی توان بر بودجه سایر قسمت ها و وزارت خانه های دیگر در بخش جوانان داشته باشد یعنی اگر یک وزارت خانه در حال سرمایه گذاری 5 هزار میلیارد تومانی در یک صندوق کارآفرینی در حوزه اشتغال جوانان باشد در این ساختار معاونت مذکور اجازه ورود به آن را نداشته و همین مساله باعث می شود تا این معاونت نظارت و پاسخگو این نمونه اعتبارات نباشد.

باید دقت کرد زمانی که  معاونت امور جوانان نتواند به عنوان یک نهاد تخصصی در حوزه جوانان وارد اعتبارات نهادهای مختلف شود و قدرت سلب اعتبارات یا مدیریت آن را در این حوزه داشته باشد  نمی تواند نظارت درست بر امور جوانان و حل مشکلات آن ها گامی بردارد.

اگر این جایگاه به اصل خود یعنی معاونت رئیس جمهوری بازگردد در آن زمان و در چنین جایگاهی می تواند نظارت عالیه مناسبی را بر تمامی نهادهای موجود دولت در حوزه عملکردی جوانان داشته باشد و آن زمان است که می تواند به بودجه ریزی این نهادها ورود کند و حتی درخواست لغو اعتبارات یک وزارت خانه را در حوزه جوانان به دلیل بدی عملکرد کند ولی تا زمانی که این کار عظیم به عنوان یک معاون وزیر خلاصه شود تنها کار ما این است که گزارشی از عملکرد سایر نهادها تهیه کرده و از طریق وزیر ورزش و جوانان به سمع و نظر رئیس جمهور و معاون اول برساند.

دقت کنید که جوانان در ایران یک چهارم جمعیت کشور را تشکیل می دهند واقعا درست نیست که یک چهارم جمعیت ایران یک نماینده در هیات دولت نداشته باشند باید جایگاهی برای جوانان در هیات دولت تصویب شود تا مسئول این جایگاه سخنگوی خواسته ها و مطالبات آن ها در بالاترین رده های حکومتی باشد و  در صورت نیاز به لایحه ای در حوزه مشکلات آن ها را تدوین و تنظیم کرده و به مجلس ارجاع دهد تا قانون شود.

در کل مشکل اصلی جوانان ایران را چه می دانید؟

در حوزه جوانان یک سری سر فصل هایی وجود دارد که کم و بیش همه به آن ها آگاه هستند ولی تمامی آن ها یک مشکل اصلی را شامل شده اند و ان هم بحث هویتی است یعنی جوانان ما در ایران هویت اصلی خود را از دست داده اند به دلیل اینکه آن ها دچار مشکلات اقتصادی،اجتماعی، شغلی و ازدواج شده اند  همچنین مشاهده می شود که ازسوی نهادهای مرتبط و مسئولان توجه چندانی به مشکلات آن ها نمی شود.نتیجه بی توجهی به مشکلات جوانان، نسل جدید ما دچار بحران هویت کرده است و همین امر باعث شده تا آن ها را روزانه به یک مدل و شکل در انظار نظاره گر باشیم.

برای بهبود شرایط کنونی باید چه کرد؟

برای بهبود چنین وضعیتی نیاز است که دوباره جوانان امیدوار شده و جایگاه های سابق آن ها دوباره زنده شود و به صورت عملیاتی در جایگاه های مختلف بتوانند از پایگاه خود دفاع کنند تا دوباره هویت خود را به دست آورند.

جوان اگر هویت پیدا کند خود می داند که چگونه باید ساختارمند عمل کند یعنی بحثی که در حال حاضر در زمینه تشکل های جوانان مطرح می شود بازگشت به هویت است که در حال بازگشت به پایگاه های اجتماعی خود هستند و کافی است از سوی دولت این حضور مورد توجه واقع و جدی گرفته شود و امکانات و کمک های لازم در اختیار این بازگشت قرار گیرد.

بعد از بازگشت جوانان به جایگاه اصلی خود این جوان است که می فهمد که آینده از آن اوست و باید این کشور را اراده کند و برای پیشرفت آن تلاش کند. در اصل بلایی که بر سر جوانان ما آمده است بحران بی هویتی در تمامی مقاطع است یعنی اگر به تمامی اقشار جوان از دانش آموز تا دانشگاهی و فارغ التحصیل و شاغل مراجعه شود تنها عنصر مفقود شده در آن ها دُر گرانی به نام جوان ایرانی است که باید با تلاش دولتمردان و مردم دوباره جوانان جایگاه اجتماعی خود را به دست آورند.

با این تفاسیر آیا شما معتقد هستید که دچار انقطاع نسلی شده ایم و پیشینیان ما نتوانسته اند الگو های خود را به جوانان امروز انتقال دهند؟

به هیچ عنوان ما انقطاع نداریم بلکه موضوع ما بحران فرهنگی در حوزه جوانان است یعنی فرهنگ سازی خوب و مناسبی برای حفظ تحکیم پیوند و روابط در اجتماع به وجود نیامده است و به طبع در خانواده ها این مساله قابل مشاهده و رهگیری است.

در درون خانواده به دلیل عدم تولید یک فرهنگ وگفتمان مشترک یک جدایی بین دو نسل قبل و بعد ما روی داده البته این موضوع متقابل بوده یعنی ما خیلی از زیر ساخت های شبکه فرهنگی، بومی و خانوادگیمان را به دلایل مختلف نابود کرده ایم به طور مثال در تهران به خاطر مهاجرت افسار گسیخته و سکونت گاه های متعدد، پایگاه اجتماعی با فرهنگ های متفاوت، جامعه فرهنگ خود را از دست داده است و به طبع خانواده ها دچار مشکلات این چنینی می شوند.به طور مثال کودکان ما وارد مدرسه ای می شوند که در آن مدرسه هزاران فرهنگ مختلف وجود داشته و پایگاه های خانوادگی بهم ریخته است در حالی که ما نتوانسته ایم فرهنگ سازی واحدی برای آن ها داشته باشیم.علاوه برآن در این سال ها نتوانسته ایم از مهاجرت بی رویه به شهرهای بزرگ جلوگیری کنیم و در حال حاضر یکی از بزرگترین مشکلات کشور در همه شهرها موضوع حاشیه نشینی است و بزرگترین معضل حاشیه نشینی بهم ریختگی فرهنگی است.

 به نظر بنده در سال های پس از مدرنیته در ایران دولتمردان یک سری چهارچوب های بسیار عادی روابط اجتماعی، مبانی اجتماعی و جامعه شناسی را رعایت نکرده اند و به هیمن دلیل امروز نظاره گر پیامدهای آن هستیم که اینک احساس می کنیم انقطاع نسلی رخ داده است.

به موضوع عدم توجه به خواسته های جوانان و بهم ریختگی فرهنگی آن ها اشاره کردید آیا شما ارتباطی بین جوانان و اعتراضات می بینید با توجه به اینکه برخی ادعا می کنند بسیاری از اعتراض گران جوانان بوده اند؟

در رابطه با ادعاهای مطرح شده در زمینه اعتراضات اخیر باید بخشی از تحلیل های اماری خود را به صورت علمی ثایت کنیم و بنده باورم بر این نیست که جمعیت کثیری از آن ها متولد دهه 70 هستند البته باید آمار این اعتراض گران به صورت تخصصی برآورد شود و اینگونه که برخی مسئولان بدون استنادهای علمی همچنین اماری را بدهند پذیرفته نیست.

به گمان من یک ترکیبی از مردم در اغتشاشات اخیر شرکت کردند و بخشی از آن ها را جوانان تشکیل می دادند که البته بخشی از این اغتشاشات واکنش طبیعی یک اجتماع است به جایگاه آن ها بی توجهی شده است زیرا سال ها است که جوانان به صورت مدنی خواسته های خود را که در چند سئوال ذیل خلاصه می شود مطرح می کنند ولی صدای آن ها از سوی مدیران رده بالای مملکت شنیده نمی شود .

سئوالات به حق آن ها این است چرا ما در جایگاه واقعی خود نیستیم، چرا دستاوردهای ما جدی گرفته نمی شود ، چرا پایگاه دولتی مناسبی نداریم، چرا در سمت های مدیریتی از جوانان بهره برده نمی شود ؟البته این نوع واکنش خوب نبوده و مورد تایید هیچ کس نیست ولی  واکنش طبیعی است به دلیل بی توجهی سالیان دراز به خواسته های برحق این قشر و بسنده کردن به شعارهای زیبا که هیچ وقت عملیاتی نشده اند.

با این همه بخشی از اغتشاشات نیز ربطی به این مسائل ندارد و گروهی هستند که به صورت طبیعی اغتشاش می کنند و آن جامعه را نباید ملاک عملیاتی خود قرار داد.

در زمینه بازگشت جوانان نخبگان به کشور نظر شما چیست؟

بازگشت نخبگان جوانان به معاونت علمی ریاست جمهوری باز می گردد و آن چنان که من مطلع شده ام آقای ستاری صریحا اعلام کرده اند که بسیاری از آمارهایی که در این زمینه منتشر

می شود واقعی نیست ایشان مدعی است که در هر روز حداقل سه نخبه برای کار در کشور باز می گردند و سامانه ای در این زمینه زیر نظر معاونت علمی فناوری ریاست جمهوری در حال فعالیت است البته ناگفته نماند که که آمارها نشان می دهد که دانشجویان محصل در خارج کشور نسبت به اوایل انقلاب کاهش داشته است و این در حالی است که نسبت دانشجویان داخلی به شدت افزایش یافته است نمونه های مشهودی نیز از بازگشت نخبگان خارجی نیز وجود دارد مانند موسسان اپلیکیشن های تپ سی، اسنپ و یا دی جی کالا که فارغ التحصیلان خارجی بازگشته از کشورهای دیگر هستند.

البته دیدگاه بنده به عنوان معاون امور جوانان این است که جوان ایرانی در هر کجای دنیا در حال فعالیت است جوان ایرانی است و نباید این افراد توسط داخل نشینان تخریب شوند و اگر دستاوردی حتی در ناسا اتفاق می افتد به دست یک جوان ایرانی در تمام مراجع علمی ثبت می شود و ملیت ماست که در حال فعالیت و پیشبرد توسعه در دنیا است پس چرا ما به آن ها افتخار نمی کنیم و با تشویق آن ها در داخل پایگاه را برای بازگشت این افراد فراهم نمی کنیم این اتفاق باعث خواهد شد تا این جوانان ملیت خود را با افتخار در دنیا فریاد زده و منکر ایرانی بودن خود نشوند و با این کار اسم ایران را در دنیا زنده کنند.

به عنوان سئوال آخر با توجه به اینکه بودجه سال آینده کشور در صحن علنی مجلس در حال تصویب است دیدگاه شما در مورد بودجه سال آینده و جوانان چیست؟

در کل بودجه معاونت امور جوانان وزارت ورزش سهم کمی  دارد با اینکه ممکن است در کل کشور مسائل و بودجه های مختلفی در وزارت خانه های دیگر برای جوانان صرف شود و اگر بودجه این نهادها را جمع ببندیم به رقم بسیار هنگفتی می رسیم که رقمی بالغ بر 10 هزار میلیارد تومان است البته بسیاری از این بودجه در حوزه تسهیلات ارائه شده و عملا در حوزه سیاست گذاری نیست به گونه ای که اگر ما وام ازدواج پرداخت می کنیم در این زمینه سیاست گذاری خاصی انجام نداده ایم و یا اگر 5 هزار میلیارد تومان وام برای کارآفرینی به جوانان پرداخت

می شود عملا سیاست گذاری نکرده ایم و عملا با ارائه این تسهیلات در حال وابسته کردن جوانان به شبکه بانکی هستیم که همین مساله بسیار آسیب زا است،جوانی که نتواند تعهدات خود را به شبکه بانکی پرداخت کند باعث ورشکستگی و نا امیدی او از جامعه و آینده خود در کشور می شود.

در بحث سیاستگذاری حوزه جوانان بودجه ما بسیار پایین است با اینکه در این زمینه معاونت جوانان وزارت ورزش و جوانان رقمی معادل با 400 میلیارد تومان است اما تقریبا 36 میلیارد تومان آن مربوط به سیاست گذاری است و از آن 36 میلیارد تومان نیز 18 میلیارد تومان آن مربوط به حقوق دستمزد است، یعنی معاونت جوانان با رقمی معادل 25 میلیارد تومان در کل کشور باید سیاست گذاری کند مابقی این بودجه پولی است که وارد شبکه بانکی می شود و به صورت وام به جوانان پرداخت شده و این پول کمکی به معاونت برای حل مشکلات جوانان نمی کند.

 

عناوین برگزیده