تاریخ: ۰۷ بهمن ۱۳۹۶ ، ساعت ۱۱:۲۴
بازدید: ۴۰۱
کد خبر: ۹۹۰۱
سرویس خبر : آهن و فولاد

پل ارتباطی دانشگاه و فولاد مسدود است

می متالز - یکی از چالش‌های صنعت فولاد تعامل ضعیف آن با دانش و دانشگاه‌هاست، به‌گونه‌ای که فعالیت‌های این دو بخش که می‌توانند مکمل هم و در کنار هم به توسعه صنعت فولاد بینجامد، هر یک جزیره‌وار راه خود را می‌روند و این موضوع سبب شده دانشگاه‌ها تهی از عملگرایی صنعتی و واحدهای فولادی به دور از فعالیت‌های پژوهشی و علمی باشند.
پل ارتباطی دانشگاه و فولاد مسدود است

هدف‌گذاری بدون محاسبه علمی

به گزارش می متالز، درباره فعالیت‌های غیرعلمی که در صنعت فولاد انجام شده و همچنین نیاز به تعامل بیشتر بخش‌های دانشگاهی و فولادی، محمدحسین بصیری، عضو هیات‌علمی دانشگاه تربیت مدرس و استاد دانشگاه اظهار کرد: هرچند تعداد واحدهای فولادسازی و تناژ تولید در کشور افزایش یافته اما توسعه و پیشرفتی در صنعت فولاد کشور به معنای توسعه علمی و فناوری رخ نداده چراکه فقط به تعداد واحدهای فولادی افزوده شده و این طرح‌های فولادی که از سوی دولت نهم و دهم برنامه‌ریزی شده‌اند به هیچ‌وجه اقتصادی نبوده‌اند. این طرح‌ها با فشار نمایندگان وقت پایه‌ریزی شده‌اند و همان نمایندگان در دولت یازدهم، دولت را بازخواست کردند چرا چنین طرح‌هایی از سوی دولت هدف‌گذاری شده است. اما در هر صورت طرح‌های استانی به لحاظ مکانی، اقتصادی نبودند و دولت یازدهم چاره‌ای جز به پایان رساندن این طرح‌ها نداشت.

وی ادامه داد: در حالی که واحدهای فولادی باید در نزدیکی دریا یا رودخانه ایجاد شوند چراکه روزانه به میلیون‌ها مترمکعب آب نیاز دارند اما شاهدیم که این طرح‌های فولادی در مناطق خشک و کویری هدف‌گذاری شده‌اند. چرا کسی پاسخگوی این مسئله نبوده و نیست؟
ناگفته نماند برای دولت یازدهم ۸ طرح نیمه‌تمام به جا مانده بود که در برابر آنها دو راه بیشتر نداشت؛ یا مجبور بود این طرح‌ها را با میلیاردها تومان هزینه‌ای که داشتند، رها کند یا به هر طریقی آنها را به پایان برساند. بصیری عنوان کرد: قصد من از مطرح کردن این موضوع این است که تاکید کنم اگر چرایی این ناآگاهی مورد بررسی و تحلیل قرار نگیرد، چه بسا دوباره این اشتباه‌ها تکرار شود؛ بنابراین یکی از دلایلی که در مکان‌یابی و انتخاب فناوری مسیر درستی در صنعت فولاد در پیش گرفته نشده به این موضوع بازمی‌گردد که تخصص، دانش فنی و عملی در این صنعت مورد توجه قرار نگرفته است. نمایندگانی با فشار سیاسی برای شهر خود یک کارخانه فولاد راه‌اندازی می‌کنند که نه مکان‌یابی درستی برای آن انجام شده و نه برای نرخ تمام‌شده، فاصله آنها با معدن و همچنین فاصله آنها با بازار مصرف محاسباتی انجام شده است. اگر هم تولید فولاد به قصد صادرات باشد باید این واحدها نزدیک بندر ایجاد شوند. هیچ‌یک از این موارد که بسیار هم مهم هستند، برای هدف‌گذاری و ایجاد این واحدها در نظر گرفته نشده است.


تعامل دانشگاه و صنعت

بصیری با اشاره به اینکه یکی از عواملی که سبب شکل‌گیری واحدهای غیراصولی فولادی در سطح کشور شده، بیگانگی دانشگاه با صنعت فولاد است، افزود: فولادسازی یک صنعت پیچیده است که نیازمند فناوری‌هایی در سطوح بالاست. صنعت فولاد فقط استخراج سنگ‌آهن از معدن و تبدیل آن به شمش فولاد نیست، بلکه این تازه نخستین گام به‌شمار می‌رود و مسیر فنی پیچیده‌ای را باید در این صنعت طی کنیم. از این‌رو، با توجه به پیچیدگی‌های صنعت فولاد می‌توان مدعی شد در صنعت فولاد هیچ پیشرفتی نداشته‌ایم. ما میلیون‌ها تن سنگ‌آهن که از مواد معدنی کمیاب جهان است را با میلیاردها مترمکعب گاز به مصرف می‌رسانیم تا سنگ‌آهن را تبدیل به شمش فولاد کنیم و درنهایت کشورهای صاحب فناوری از این بسته کم‌ حجم به نام شمش که ۴۰۰ مترمکعب گاز و چندین تن سنگ‌آهن در آن به مصرف رسیده، استفاده کنند و با انجام این فرآیند ما هم خیلی خوشحال هستیم که صادرات فولاد کشور در حال افزایش است. اما واقعا چرا نباید در این صنعت پیشرفت واقعی داشته باشیم؛ به این دلیل که در بخش فولادهای آلیاژی که در موارد خاص کاربرد دارند و می‌توانند با ارزش‌افزوده بالایی برای کشور همراه باشند، فعالیت چندانی انجام نشده و دانشگاه‌ها با این موضوع بسیار بیگانه هستند. این استاد دانشگاه با اشاره به فضایی که بر دانشگاه‌ها حاکم شده، عنوان کرد: دانشگاه‌ها بیشترین تلاش و رقابت خود را معطوف به مقاله‌نویسی و واحدهای فولادی رقابت خود را معطوف به تولید فولادخام کرده‌اند. درحالی‌که با بررسی‌ها و پژوهش‌هایی در زمینه تولید فولاد آلیاژی می‌توان ارزش‌افزوده بیشتری خلق کرد. اینکه دانشگاه مسیر نظری خودش را برود و واحدهای فولادی نیز پایین‌ترین سطح تولید را هدف قرار دهند، به هیچ‌وجه شرایط ایده‌آلی برای این صنعت نیست. بصیری تاکید کرد: دانشگاه باید خودش را به علم، فناوری و دانش فنی تجهیز کند تا بتواند در مسیر تولید فولادهای آلیاژی و خاص که هر تن آن ده‌ها برابر فولادخام ارزش‌افزوده ایجاد می‌کند، پیش برود. از سوی دیگر واحدهای صنعتی نیز باید دانشگاه را باور داشته باشند – البته درحال‌حاضر صنعت حق دارد دانشگاه را باور نداشته باشد- و از دانشگاه حمایت کنند و حل مشکلات فناوری را به داخل دانشگاه بیاورند تا دانشگاه هم بتواند رشد کند. وی با مقصر شمردن دو بخش دانشگاه و صنعت فولاد، عنوان کرد: این چرخه باید به هم متصل شود. بخش صنعت در برخی موارد برای حل مشکلی به دانشگاه مراجع کرده، اما در نهایت به نتیجه مطلوب دست نیافته است. از این‌رو، این بخش معتقد است استاد دانشگاه در حد تئوری به صنعت آگاهی دارد و نمی‌تواند گرهی از مشکلات صنعت فولاد بگشاید و به جای دانشگاه، بخش خصوصی که کارخانه‌دار فولاد است راحت‌تر می‌تواند در زمینه علمی و فنی به این صنعت کمک کند. بصیری ادامه داد: در زمینه تعامل نداشتن این دو بخش با یکدیگر، هر دو به یک اندازه مقصر هستند. البته دولت می‌توانند جرقه این تعامل را بزند یعنی از یک سو دانشگاه‌ها به سمت فنی شدن و فعالیت‌های علمی پیش بروند و از سوی دیگر نیز صنعت، دانشگاه را باور کند و درنهایت دانشگاه و صنعت در تعامل با هم گام بردارند.


مشوق‌های علمی و عملی

این استاد دانشگاه در پاسخ به این پرسش که پایان‌نامه‌های دانشجویی در زمینه فولاد تا چه اندازه در این صنعت راهگشا بوده‌اند، عنوان کرد: اگر در دانشگاه هدف، حل مشکل صنعت نباشد و گاه حتی ضدارزش باشد، پایان‌نامه‌ها ره به جایی نخواهند برد. تا زمانی که دانشگاهیان معتقدند وظیفه آنها حل مشکلات صنعت نیست و تنها بار علمی آنها مهم است، برنامه‌ها و فعالیت‌های دانشگاه نمی‌تواند راهگشا باشد. در حالی که وظیفه دانشگاه باید حل مشکل صنعت باشد. با وجود چنین دیدگاه‌هایی این وضعیت بسیار نگران‌کننده است. بصیری در پاسخ به این پرسش که برای این وضعیت چه پیشنهادهایی می‌توان مطرح کرد، گفت: در دانشگاه باید به صنعت بها داده شود. وقتی به دانشگاه بها داده نشود مغز علمی کشور تهی خواهد شد. مسئولان باید به این نتیجه برسند که دانشگاه محلی برای حل مشکلات است. از این‌رو، در صنعت فولاد در گام نخست دانشگاه‌ها باید تجهیز شوند و در گام بعدی این صنعت فولاد است که به این باور برسد دانشگاه‌ها می‌توانند یاریگر این صنعت باشند. در این بین دولت نیز می‌تواند مشوق‌هایی را برای این تعامل در نظر بگیرد. به عنوان مثال شرکت‌های فولادی می‌تواند بخشی از مالیات خود را صرف کارهای پژوهشی علمی و عملی با همکاری دانشگاه کنند. ارائه چنین مشوق‌هایی چندان سخت به نظر نمی‌رسند. منتها مسئله اصلی این است که اراده‌ای جدی برای انجام این کار وجود ندارد. وی در پایان تاکید کرد: هم دانشگاه و هم صنعت باید در جهت تعامل با یکدیگر، پیشگام شوند و هر دو در مسیر حل مشکلات و توسعه صنعت کشور گام بردارند.


ایمیدرو می‌تواند پیشگام شود

درباره راهکارهایی که می‌تواند صنعت فولاد و دانشگاه را به هم نزدیک‌تر کند، محمدرضا بنی‌اسدی، مدیرعامل گروه صنایع فولادی صبح پارسیان عنوان کرد: چندی است موضوع تعامل صنعت فولاد و دانشگاه را مورد بررسی قرار داده و به این نتیجه رسیده‌ایم تعامل این دو بخش زمانی می‌تواند تاثیرگذار باشد که به‌ٌ‌طور عملی این تعامل شکل بگیرد. پیشنهاد مشخص من این است که واحدهای بزرگ فولادی مانند فولاد مبارکه یا خوزستان یا هرمزگان و... که وضعیت مناسبی در کشور دارند در ارتباط مستقیم با دانشگاه قرار گیرند. بنی‌اسدی در ادامه خاطرنشان کرد: البته بیشتر واحدهای فولادی کارکرد یک مدیریت را براساس مقدار و تناژ تولید در نظر می‌گیرند؛ به عبارتی صنایع بزرگ براساس میزان تولید مورد قضاوت قرار می‌گیرند. فولاد مبارکه هدف‌گذاری ۱۲میلیون تنی یا فولاد خوزستان هدف‌گذاری ۷ میلیون تنی برای خود در نظر گرفته و این واحدها بیشتر به‌دنبال عملکرد خود هستند. زمانی که عملکرد تولید در اولویت قرار می‌گیرد موضوع علمی برای آنها به حاشیه می‌رود. وی ادامه داد: در تعامل بیشتر بین دانشگاه‌ها و واحدهای فولادی نقش حاکمیتی، نقش بسیار مهمی است به عنوان مثال سازمانی مانند ایمیدرو که در صنعت فولاد فعال است باید یک آمایش سرزمینی انجام دهد و دانشگاه‌های خوب را به واحدهای فولادی وصل کند و بخش تحقیقات واحد فولادی از همان دانشگاهی که به آن متصل شده، کمک بخواهد. در حقیقت این واحد فولادی حامی دانشگاه خاصی شود و عملکرد این دو مجموعه زیرنظر سازمان ایمیدرو مورد بررسی قرار گیرد که نیازمند یک حرکت حاکمیتی است. این مدیرعامل فولادی، عنوان کرد: در دانشگاه‌ها ایده‌هایی ارائه می‌شود که عالی هستند و می‌توانند عملیاتی شوند اما به این دلیل که ارتباط بین این دو بخش شکل نگرفته، در کتابخانه‌ها خاک می‌خورند. وی تاکید کرد: اگر ایمیدرو در این زمینه پیشگام می‌شد و آمایش سرزمینی انجام می‌داد و دانشگاه‌ها و واحدهای فولادی را به هم متصل می‌کرد پس از یکی، دو سال این فرآیند جا می‌افتاد و دیگر نیازی به نظارت این سازمان‌ها هم نبود. بنی‌اسدی یادآور شد: برای مثال بانک رسالت حامی دانشگاه صنعتی‌شریف در جهاد دانشگاهی شده است. این دانشگاه و بانک رسالت باهم چند پروژه پژوهشی تعریف کرده‌اند و به‌گونه‌ای ایده‌آل در حال پیشروی هستند. برای ارتباط این بخش‌های نیازمند چنین حرکت‌هایی هستیم. وی ادامه داد: در کارخانه‌ها که هر چند وقت یکبار مدیرعامل تغییر می‌کند ممکن است این اتصال از هم جدا شود؛ بنابراین باید توجه کرد این اتصال و تعامل قوی‌تر از تغییر مدیرعامل‌ها باشد.

منبع: صمت
عناوین برگزیده